آشنایی با سینماتوگرافی
سینماتوگرافی، هنر و فناوری فیلمبرداری شامل تکنیکهایی برای ایجاد ترکیب کلی یک صحنه است. روشنایی، انتخاب دوربینها، لنزها، فیلترها و استوک فیلم، زاویه دوربین و ادغام جلوههای ویژه از وظایف مدیر فیلمبرداری فیلم است، که هدف آن دستیابی به تصاویر و جلوههای تصویری مورد نظر کارگردان است. همچنین استفاده از عکاسی صنعتی نیز یکی از روش های بهبود خروجی سینما تو گرافی است.
سینماتوگرافی فیلمبرداری هنر و هنر ساخت فیلمهای متحرک با ثبت تصویری یک داستان است. از نظر فنی، سینماتوگرافی هنر و علم ثبت نور به صورت الکترونیکی بر روی حسگر تصویر یا به صورت شیمیایی بر روی فیلم است.
سینماتوگرافی که از زبان یونانی به معنی «نوشتن با حرکت» گرفته شدهاست، خلق تصاویری است که روی صفحه میبینید. مجموعهای از نماها که یک روایت منسجم را تشکیل میدهند و فیلمبرداری هر پلان را با در نظر گرفتن جای همه چیز در کادر، انجام میدهد. برای درک اهمیت سینماتوگرافی به موارد زیر توجه کنید.
- حرکت دوربین میتواند احساسات و تعلیق را در یک صحنه افزایش دهد.
- ترکیب شات به چیدمان عناصر بصری برای انتقال پیام مورد نظر اشاره دارد. یکی از عناصر بصری که باید بهطور خاص مرتب شود، بازیگران هستند.
- بخشی از کار یک فیلمبردار تمرکز است تا به خوبی بر جنبههای مختلف داستان تأکید کند. به عنوان مثال نشان دادن این که شخصیت هنگام داخل و خارج شدن از فوکوس چقدر مست است.
دلیل اهمیت سینماتوگرافی در صنعت فیلمسازی
فیلمبرداری حال و هوای کلی روایت تصویری یک فیلم را تنظیم و پشتیبانی میکند. هر عنصر بصری که روی پرده ظاهر میشود، میتواند به داستان کمک و آن را تقویت کند. این مسئولیت فیلمبردار است که اطمینان حاصل کند که هر عنصر منسجم است و از داستان پشتیبانی میکند. فیلم سازان موفق بودجه زیادی را صرف فیلمبرداری میکنند تا به کیفیت بیشتری دست یابند.
وظیفه فیلمبردار
فیلمبردار، مسئول دوربین و خدمات مربوط به نور است. در واقع وظیفه او ایجاد ظاهر، رنگ، نور و کادربندی پلانهای یک فیلم است. کارگردان و فیلمبردار فیلم در کنار یکدیگر کار میکنند، تا اطمینان حاصل شود انتخابهای فیلمبردار در راستای دیدگاه کلی کارگردان است. بهطور کلی میتوان وظایف فیلمبردار را در موارد زیر خلاصه کرد:
- در سینماتوگرافی یک فیلمبردار سبک بصری و رویکرد فیلم را تعیین میکند. به عنوان مثال، یک فیلمبردار در یک فیلم مستند تعیین میکند که آیا از اجرای مجدد استفاده کند یا بر عکسها و فیلمهای پیشین تکیه کند.
- یک فیلمبردار تصمیم میگیرد که کدام نوع از دوربینها، لنزهای دوربین، زوایای دوربین و تکنیکهای دوربین به بهترین وجه صحنه را میسازند. البته در این انتخابها با ناظر فیلم نامه و در صورت لزوم مدیر لوکیشن نیز همکاری میکند تا هر صحنه بررسی شود و موثرترین دیدگاه برای دوربین را طراحی کند.
- در سینماتوگرافی، یک فیلمبردار از نور برای ایجاد حال و هوای بصری مناسبی که کارگردان به دنبال دستیابی به آن است استفاده میکند. او باید بداند که چگونه عمق، کنتراست و کانتور یک تصویر را برای حمایت از فضای داستان افزایش دهد.
- یک فیلمبردار در تمرینها با بازیگران شرکت میکند، زیرا در طول تمرین، فیلمبرداران دوربین را در پاسخ به یک ژست یا کنش خاص تنظیم میکنند و به عنوان بازیگر، موقعیت بدن و بلوکهای خود را تنظیم میکنند تا برای کادر فیلمبرداری مناسبتر باشد.
- در سینماتوگرافی یک فیلمبردار خوب ایدهها و مفاهیمی را معرفی میکند که ممکن است کارگردان به آنها توجه نکرده باشد.
اصطلاحات و تعاریف تکنیک سینماتوگرافی
تکنیکها و اصطلاحات رایج فیلمبرداری عبارتند از:
- نمای نزدیک: نمایی که از نزدیک روی صورت یک شخصیت یا شیء میتابد.
- نمای نزدیک افراطی: یک شات نزدیک با کادری محکم.
- لانگ شات: تصویری که شخصیتی را در ارتباط با محیط اطراف خود نشان میدهد.
- اکستریم لانگ شات: شات بسیار دور از شخصیت که دیگر در محیط اطرافشان قابل مشاهده نیستند.
- استقرار شات: نمایی در ابتدای صحنه که زمینه را برای صحنه نشان میدهد.
- شات ردیابی: در سینماتوگرافی یک فیلم متحرک که اطراف یک منظره را میگیرد یا یک شخصیت را در حین حرکت دنبال میکند.
- شات عروسکی: این اصطلاح به معنای هر حرکت دوربین برای ردیابی یک شخصیت است؛ اما به لحاظ فنی، به حرکت دوربین به عقب و جلو گفته میشود.
- شات جرثقیل: تصویری از بالای سر که در آن دوربین روی جرثقیل در حال حرکت در هوا معلق است.
- عکس با زاویه بالا: تصویری در سینماتوگرافی که در آن دوربین بالاتر از یک کاراکتر یا شیء قرار میگیرد.
- عکس با زاویه پایین: تصویری که در آن دوربین پایینتر از یک کاراکتر یا شیء قرار میگیرد.
- مدیوم شات: نمایی که بازیگر را از کمر به بالا نشان میدهد.
- دشات دیدگاه: تصویری که عمل را از دید یک شخصیت خاص نشان میدهد.
- پانینگ: تصویری که در آن دوربین در محور عمودی خود به چپ یا راست میچرخد.
- کج کردن: تصویری که در آن دوربین در محور افقی خود به سمت بالا یا پایین میچرخد
- مقطعی: یک تکنیک ویرایشی که بین چندین رویداد که همزمان اتفاق میافتند، قطع میکند.
- صدای دیژتیک: صداهایی مانند دیالوگ، ضربه زدن به در یا زنگ تلفن، که هم از سوی شخصیتهای فیلم و هم مخاطب شنیده میشوند.
- صدای غیر دیژتیک: صدایی که فقط مخاطب میشنود، مانند راوی یا موسیقی متن فیلم که پس از تولید در فیلم قرار میگیرد.
- نور کلیدی: نور مستقیم که به یک شخصیت یا شیء میتابد.
- نور جانبی: نورپردازی برای روشن کردن مناطقی از صحنه که نور مستقیم به آنجا تابیده نمیشود.
- نور پس زمینه: زمانی که منبع نور اصلی از پشت یک شخصیت یا شیء میآید.
عوامل مهم در سینماتوگرافی
- نورپردازی
- اندازه شات
- فوکوس دوربین
- ترکیب شات
- محل قرارگیری دوربین
- حرکت دوربین
کلام پایانی
سینماتوگرافی در صنعت فیلمسازی اهمیت بسیاری دارد. محل قرارگیری دوربین به شدت بر نحوه واکنش مخاطب به تصویر و در نتیجه بقیه صحنه تأثیر میگذارد و میتواند تأثیر عاطفی قابل توجهی داشته باشد یا حتی رفتار شخصیت را منتقل کند. به عنوان مثال، اگر کارگردان از شخصیتی بخواهد که هنگام بیرون رفتن از یک قرار، بیادب یا بداخلاق دیده شود، قرار دادن دوربین نزدیک دهان سوژه هنگام بیان کلمات، مؤثر خواهد بود.
مطالب مرتبط : تکنیک های عکاسی زیر آب